دل های شیشه ای | ||
|
نظرات شما عزیزان:
امشب...
من و آتش سیگار لبهای یکدیگر را می بوسیم .... اما تو با معشوقه ات آتش لبهای یکدیگر را...... اصلان... این چه رسمیست؟ پیراهنش را من برایش خریدم اما دیگری از تنش در در می آورد...! تو و آن معشوقه ات روی یک تخت...... من و همدمم گریه روی یک تخت......... امشب، آغوش گرم پر عشق تو، چشمهای مست وزیبایت،حرارت نفست و شیرینی لبهایت که روزی از ان من بود ، از ان دگریست.... نگران من هم نباش... من هم با طعم شور اشک، شیرینی لبهایت را میچشم. با حرارت اتش سیگار، حرارت بدنت را حس میکنم.... او تن خیس و گرم تورو در آغوش میکشد. من بالش سرد و خیس اشک را در آغوش میکشم.... اما تو در آغوش عشق و شهوت میخوابی من در اغوش اشک و حسرت... سخت است بگویم اما آرزو دارم شب در میان دست های او ، آرام صبح شود.... [ جمعه 20 تير 1393برچسب:شعرعاشقانه، شعر، عاشقانه، مطالب، مطالب عاشقانه، عاشقانه ها، دلنوشته، متن عاشقانه, ] [ 3:14 ] [ *~.Maryam.~* ]
|
آبان 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 تير 1393 خرداد 1393 ارديبهشت 1393 فروردين 1393 بهمن 1392 دی 1392 |
[ طراحی : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin ] |